برای تو ....
من عاشق هيچ كس نيستم. چون نباید باشم
من عاشق غروبم. عاشق نشستن و خيره شدن به غروب. من عاشق ابرم كه هرچه شبنم از اوست.
. عاشق نان و پنير و سبزي… آه كه چه حالي دارد. ميتونم عاشق بشم وقتي باران مي بارد.
عاشق دلباختن با يك نگاهم.
من عاشقم.
عاشق بغض هاي خفته ام. عاشق بوسيدنم. عاشق گريستن . عاشق سكوت مرموز دل هاي شكسته ام.
عاشق نگاه خيره به ديوارم.
عاشق صداي مادرم هستم. عاشق آرامشي كه به من مي بخشد.
عاشق موسيقي ام. و روزي من خواهم نواخت. غم هاي دلم را خواهم نواخت و شكستنش را به تار خواهم كشيد.
من عاشق لحظات غروبم و...
عاشق برگ زرد خزان. عاشق خش خش برگ ها زير پاي يك عاشق دل شكسته ام. شايد اين برگ ها هم تابع دل اوست!….
من عاشق اين احساسم….. فقط همين
+ نوشته شده در سه شنبه شانزدهم اسفند ۱۳۹۰ ساعت 2:19 توسط امید
|