میخندم

می خواستم به ابدیت پرواز کنم ... راهم را بستند !

می خواستم جشن تولد مرگم را بگیرم ... چرا کسی به من تابوت هدیه نکرد ؟!

چه خوش باورم من

به دنیا اعتماد کردم آن دم که ارمغان خورشید جز تاریکی مطلق نبود !!!!

دلم برای دلم می سوزد .

گریه به حالم اشک می ریزد .

صبوری از دست من عصبانیست .

مهربانی مرا سیلی می زند .

مدت هاست کسی صدای فریادم را نشنیده !

من لبهایم را به اجبار بهم دوخته ام !

من عاجزانه خاموشم !!!

و نگاهم سالهاست روی متن زندگی خشکیده !

من تمام عاطفه ام را قرض داده ام . فردای من از دیروز به یغما رفته !

اما...

نمی توانم لبخندم را احتکار کنم !!!!

اسمم امید آرزوم رهایی

 در تمام لحظاتی که باعشق کنار کسی هستی میترسی که نکنه اون فردا نباشه. برای من فردا نبود ولی رفتن داریم تا رفتن .سهم من این بود که باید ببینم دست در دست بودن کسیکه میگفت تا آخر با تو ام. اون رفت ولی ناراحتی من از اینه که من ۶سال از بهترین لحظات عمرم و به پای کسی گذاشتم که حتی یه لحظه فکر نکرد که شاید من نتونم تحمل کنم .البته من بخشیدم ولی دوست ندارم خاطره این مدت از عمرم را فراموش کنم.هر روز دوره میکنمتا باز دوباره اسیر نشم میخوام رها بمونم .امیدم امید رهایی

من پاییزیم

خزان تمامي ندارد وقتي گرمي دستانت را حس نمي کنم . خورشيد بي رمق است وقتي حرارت نگاهت را از من دريغ مي کني
گل زيبايي ندارد وقتي خنده بر لبانت نمي شکند اي هستي بخش با قدرت رود زندگي را دوباره جاري کن .
امروزوقت عاشقي است .لحظه ي دلدادگي است . فردا ديراست چون شايد نيايد .امروز مال ماست .چرا با عشق ان را متبرک نکنيم؟
چرا ساده نگيريم دوستت دارم را ؟دوستت دارم با قواعد پرواز . رها به سويت پرواز مي کنم و در اين اوج گيري مستانه فرشته ها را جا مي گذارم .
را هم جا مي گذارم . ساقه اي بود از يک گل نيلوفر ابي
که خود از باغ دلم
به تمناي نگاهي چيدم

 

خ مثل خیانت

خیانت کردی به من اما امیدوارم هیچ وقت خیانت نبینی....   

خیانت از نظر شکسپیر:
خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ... خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد !
خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ... خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد !