پايه يه كامپيوتر گيجم سرم درد ميكند به جنون

  من به خودم فكر ميكنم اغلب تويه حمام گريه با صابون

   نه دلت ميبرد مرا نه صدات خسته ام آه از تمام جهات

  دلخوشم به كدام راه نجات من زير كتابها مدفون

   هرچه از هيچ رنج ميبردم بغض خودرا به زور ميخوردم داشتم ذره ذره ميمردم پشته اين عكسهاي گوناگون

   من زير كتابها مدفون

  هرچه در شهر اتفاق افتاد رفت دنيا به باد يا با باد

   بازدر تو ادامه خواهم داد

   از تو اي شعر واقعا ممنون                ش.ن


                        

   براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد