برای هیچ
امروز در خاطرم میماند ....
باید هایی در افکارم شکل گرفته اند.
در ناشناخته ترین نقاط وجودم احساسی تازه از نبودن دارم...
کسی برای من لحظه ای صبر نمیکند منی که همه ی زندگیم را صبور دقایق دیگری (ها ) بودم.
از خدا نخواهم گذشت
او نیز از من به راحتی عبور کرد ....
امروز را یادگاری نگه خواهم داشت کنج خلوت دنیایه بی آیینه ام
تا زنده ام هستم برای هیچ تر بودن و این تمام حقیقت نیست و اتمام آن نیز ....
+ نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 15:14 توسط امید
|