همینه
زندگی همینه،ساعت قدیمی تیکتاک میکنه، دنیا میگرده، عید میشه، عید تموم میشه، به دنیا میای، میمیری، همین!
ما دوره گردانیم
دوره گردان مسافر نور
خوشبختیم اگر بستری را به وام بگیریم
تا شب را در آن سپری کنیم
به یخدان یورش ببریم
آواز اجاق گاز مال ما نیست
بگذار تلفن زنگ بزند مال ما نیست
ما رانده شدگانیم بر خاکی بیگانه
محکومانیم در شهری سرد و بی قلب
تا پنهان داریم
ژرفترین چیزهایی را که احساس می کنیم
دلتنگی آورند این زیرزمین های زندگی مدفون ما
وقتی که بیدار شدیم این کاغذهای دیواری را بسوزانیم؟
با کاردی به تصاویر یورش ببریم؟
همه ی ظرف های چینی را ریز ریز کنیم
به خاطر جدایی از عشقمان؟
«مواظب آن ظرف چینی باش، مال ما نیست که بشکنی»
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 3:31 توسط امید
|