نشستم  و سیگار میکشم  ژست آدمای پر از حس  ژور نالیستی و تنگ و گرفتم

 ولی خودم  میدونم همش مال  فرار از تو و  خیال بودن تو توی  زندگیمه.

چقدر  ادعا داشتم و الآن هیچی جزیه  کاغذ سفید  بدون حاشیه  ندارم .

میتونستم  برم  تا برسم  ولی موندم  و همینجا  هم تموم  شدم .

 تا  کی دوباره آغاز بشم ..