همین2
نشستم و سیگار میکشم ژست آدمای پر از حس ژور نالیستی و تنگ و گرفتم
ولی خودم میدونم همش مال فرار از تو و خیال بودن تو توی زندگیمه.
چقدر ادعا داشتم و الآن هیچی جزیه کاغذ سفید بدون حاشیه ندارم .
میتونستم برم تا برسم ولی موندم و همینجا هم تموم شدم .
تا کی دوباره آغاز بشم ..
+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 0:41 توسط امید
|