ت ن ه ا
چه روزی بود امروز تنها و تنها با خودم با یه عالم حرف
مثل دیروز
میترسم فرداهم همین باشه .
تا الآن از هیچ چیز جز از تنها ترشدن ترسی نداشتم
وای اگه تنها تر از این هم بشم ..
کجایی؟
برای تو که میدونم همیشه میخونی و میدونی اما نظر دادن بلد نیستی..
فقط تو رو دارم این اعترافم رو هیچ وقت از پرونده ی ننگینم پاک نکن.
شب بود و تاریکی و دود و تو و من باهم
شب و تاریکی و دود و من هستیم پس تو کجایی؟
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۰ ساعت 4:19 توسط امید
|