چه روزی بود امروز تنها و تنها با خودم با یه عالم حرف   

مثل دیروز

  میترسم فرداهم همین باشه .

تا الآن از هیچ چیز جز از تنها ترشدن ترسی نداشتم

وای اگه تنها تر از این هم بشم ..

کجایی؟

برای تو که میدونم همیشه میخونی و میدونی  اما نظر دادن بلد نیستی..  

فقط تو رو دارم این اعترافم رو هیچ وقت از پرونده ی ننگینم پاک نکن.

شب بود و تاریکی و دود و تو و من باهم 

شب و تاریکی و دود و من هستیم پس تو کجایی؟